گاهی دلم از سن و سالم می گیرد
می خواهم کودک باشم
کودک به هر بهانه ای به آغوش غمخواری پناه می برد
و آسوده اشک می ریزد
بزرگ که باشم
باید بغض های زیادی را بی صدا دفن کنم
این روزها دلم از همه بیشتر برای خودم تنگ می شود
برای خودی که هنوز رویا می پروراند
برای خودی که خسته است اما دوام می آورد
این روزها دلم بیشتر برای دلم می سوزد
برای همه خستگی هایش