و شعر دیگری که بیشتر میتونم به دوست عزیزم انتسابش بدم(داود)
ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ
رد پای عشق
من بدنبال توام ای آشنا
خانه ی عشق از تو شد در دل بنا
این بنا را دم به دم لرزانده ایی
بر پی و پای بنا افزانده ایی
قبل تو در دل فقط یک اشک و آه
چشم تو شد خانه ایی بر دل پناه
زندگی را بر دلم آغاز کن
صوت کوتاه دلم آواز کن
من زچشمت عشق را فهمیده ام
بر دل پر زغمم خندیده ام
خنده از غم بر نمی آید ولی
خنده ی تو بر دلم شد دولتی
خنده ایی کز او خراب من مانده ام
این خرابی به از آن پاینده ام
من تمنایی ندارم جز نگاه
آن نه هر دم لیکن گاهی به گاه
تا جهانم را پر از گرما کنی
عشق را در چشم من معنا کنی
حرفه ی من یا هنر یا پیشه ام
من بدون عشق تو بی ریشه ام
پیشه ی من بر درت آوارگی است
این خودش خود اول دلداگی است
آخرم در وصف تو من مانده ام
حرف دل را بر نگاهم رانده ام