خیلی بی رحم است نام
نشان تو میبینم و سنگ در دل میشکند
سنگی نیس این خود دل است که سنگ شده
هر بار با هر نوایی فرامیخوانمت
چه در قصه و چه در نوای درد و چه در همهمه ی دنیا
و تو پرکشیدن از اغوش مرا دوس داری
و چه سخت زخم هایم را میپوشانم تا تو ارام پرواز کنی
فرشته بودن تو خاصیت این دنیاست که در سیاهی و تباهی تو را دارد
ولی من یک ادم زخم پوشاندم تو برو
تا من غرق شوم در لحظه های بی تو
سنگ بودن را نشان نمیدهنم
زخم ها را نشان نمیدهنم
هر روز باران هستم و تو نیستی
اسمان صاف و من بارانی