گلم بهار قشنگم سلام خوبی عزیز؟!یکی دو ساعت دیگر حلول نوروز است
اگرچه بیتو برایم بهار و غیر بهار
شبیه فصل زمستان، شبیه هر روز است
نشسته ام که برایت دعا بخوانم عزیز
دوباره پای همین هفتسین هر سالی
چه استقامت تلخی است رو کاغذ خیس
بخواهی هی بنویسی که سخت خوشحالی
چقدر جالی تو خالیست پای سفره ببین
چه هفتسین قشنگی به خاطرت چیده است
چه سبزه ای به امید تو سبز کرده دلم
ببین که جز تو به روی کسی نخندیده است
ببین، ببین به چه روزی نشسته بیتو دلم
کجاست عیدی دستان پر سخاوت تو
چرا نمیرسد امروز پس به دادم عزیز
نگاههای قشنگ و پراز نجابت تو
ببخش این دم عیدی هرآنچه میگویم
تمام بابت این انتظار طولانی است
خدا نکرده نبینم دلت بگیرد عزیز
منم که سهمم از این ماجرا پریشانی است
کنار سبزه و قران و تنگ ماهی و آب
و عکس قشنگت که روبروی من است
منم و مثل همیشه دو چشم نجیب
که تک مخاطب یک عمر گفتگوی من است
دوباره مثل همیشه به رسم هر سالی
که خوانده ام همه جا را برای آمدنت
غبار پنجره ها را گرفته ام که شبی
میان خانه بپیچد صدای در زدنت
فدای عکس قشنگت، بگو که با چه زبان
بگویم این دل ساده برای تو تنگ است
بگو چگونه بگویم که بیتو پای دلم
برای گفتن حتی دو بیت لنگ است
چقدر حوصله دارد دلم که باز از تو
هنوز هم به خیالش که میرسد خبری
نشانه ای، گل سرخی، پیام ناچیزی
دو خط نامه ی گنگی، سلام مختصری
اگرچه باز نوشتم گلم ملالی نیست
میان وسعت دردی که یادگار تو بود
نبوده ای که ببینی چطور این همه سال
دو چشم ساده غمگین در انتظارت بود
برو و قصه عشق مرا دهان به دهان
دوباره زمزمه در گوش این اهالی کن
به فکر آنچه بر من گذشت ساده نباش
فقط به من بنویس که این بهار خوشحالی
بگو که حال نگاهت هنوز هم خوب است
بگو که عید قشنگی است امسالی
در انتها گل خوبم فقط مواظب باش
که چشمهای قشنگت غریبه تر نشوند
بیا که مثل همیشه دو چشم ساده خیس
دوباره گوش به زنگ صدای در نشوم
گلم بهار قشنگم برو، خداحافظ
همین یکی دو دقیقه حلول نوروز است
اگرچه بیتو برایم بهار و غیر بهار
شبیه فصل زمستان، شبیه هر روز است