میان دعوا حلوا خیر نمی کنند:
منتظری در حین دعوا و زد و خورد حرف خوش و خوردنی نثار هم کنند، نتیجه دعوا خسارت و زیان است.
میان دعوا اوقات تلخی نکن:
به شوخی، چون کسی خشمگین گردد و بنای بد حرفی بگذارد برای آرام کردن و خندانیدن او چنین می گویند.
میان حرف کسی دویدن:
حرف کسی را بریدن، به میان حرف کسی حرف آوردن
میان تهی تر از طبل:
شخص پرمدعا و بی هنر
میان بستن:
برای انجام کاری آماده شدن
میان دعوا نرخ معین می کند:
مقصود خود را در موقعی نامناسب و غیر منتظره بیان داشتن
میان دو سنگ آرد خواستن:
آدم طمعکاری است، در پی سودجویی و استفاده است.
میان زمین و آسمان ماندن:
سرگردان کار خود بودن ، سرگشته و حیران ماندن
میان دو نفر را بهم زدن:
ایجاد نفاق و کدروت بین دو نفر