درختان ایستاده میمیرند
از انقلاب مشروطه به بعد نسلی نبوده است که از این دو همراه همیشگی «شور» و «یأس» در امان باشد. وقتیکه در یکی از همین روزهای تاریخی در میدان توپخانه به دوست شاعر و فیلمسازم رسیدم، او با نوک پای راست زمین زیر پایش را نشان داد و گفت: «مدرنیتهی ایرانی از همین جا شروع شد». اشارهاش به «شوری» بود که انقلاب مشروطه در دهخدا و همرزمان و همنسلانش ایجاد کرده بود؛ و من با سر و نگاه به جایی دورتر، به میدان بهارستان، اشاره کردم و گفتم: «یأس تاریخی و لعنتی آنها و ما هم از آنجا شروع شد»، و بغضم را فرو خوردم و با اشارهی دستی از او خداحافظی کردم. بغضم از همهی این «یأس»های جانکاه ِ بعد از آن «شور»ها بود. آن یأس عظیمی که شب بهتوپستن مجلس موهای سر و روی دهخدا را یکباره سفید کرد، و آن یأسهای ریز و درشت فراوان این ۱۰۰ سال. از بهتوپبستن مجلس و استبداد صغیر بگیر تا کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ و بیا تا... و تا... (حالا جوانها چه خوب شعر «زمستان» اخوان را میفهمند). دنباله . . .
راز نوشتن داستانهای کوتاه
«یکی بود، یکی نبود...» عجب عبارت جادویی؟ دعوتی که تاب مقاومت را میگیرد: «بشین و گوش کن، میخوام برات یه قصه بگم.» کمتر سرگرمیهایی به اندازهی شنیدن داستان، خوشایند هستند- به استثنای لذت نوشتن داستان. داستانگویی، باید از همان زمانی آغاز شده باشد که اصواتی که بشر تولید میکرد، تبدیل به زبان شد. داستانهایی پیدا شدهاند که در زمان مصر باستان روی درخت پاپیروس نقش شدهاند. این داستانها اسناد پراکندهای بودند که بعدها گردآوری شدند. احتمال دارد طرحهایی که روی دیوارهای دوداندود غارها کشیده شدهاند قصههایی از شکار باشد، که در هنگام آشپزی و نشستن دور آتش تعریف میشدند. تمدنهای سراسر جهان کوشیدهاند از راه داستان، قهرمانهای خود را جاودان کنند و ماجرای هوسبازیهای خدایانشان را تعریف کنند.
امروزه، انگیزهی داستانگویی کمتر نشده است. نویسندگان به دو دلیل مینویسند. دلیل اول این است که چیزی برای گفتن دارند. دلیل دوم که به همان اندازه قوی است، این است که میخواهند چیزی کشف کنند. نوشتن نوعی کشف است. ما از راه داستاننویسی ایدهها، نگرشها و تجارب شخصیمان را کشف میکنیم و با آنها کنار میآییم. طی فرایند داستاننویسی، تا حدی درک بهتری از دنیا، دوستان، اطرافیان و خودمان پیدا میکنیم. هنگامی که کسی نوشتهی ما را میخواند، در بخشی از دنیای ما و ادراک ما از این دنیا سهیم میشود. در ضمن، داستاننویسی تجربهی بسیار شیرینی است. پس مداد خود را بتراشید، یا کامپیوترتان را روشن کنید تا با هم آغاز کنیم. دنباله . . .
واژگان دخیل عربی در کهنترین متنهای فارسی نو
آگاهی ما از وضعیت اولیهی تاریخ ادبیات فارسی، چه نثر و چه نظم، (۱) در گروهی از دستنویسها بازتاب یافته است که در آستانهی سده ی بیستم (۱۴- ۱۹۰۲) چهار هیات کاوشگر آلمانی به سرپرستی آلبرت گرونوِدِل (۲) و آلبرت فُن لُکُک (۳) در واحهی تورفان در ایالت شین جیان (۴) (ترکستان شرقی)، در غرب چین، کشف کردهاند. در حقیقت، قدیمیترین مدارکِ زبان و ادب فارسی توسط مانویان برای ما به یادگار مانده است.(۵) پس از فرستادن نخستین گروهِ از مدارک بازیافته از تورفان به برلین، سرپرست وقتِ موزهی مردمشناسی، فریدریش ویلهلم کارل مولر، (٦) «کسی که هیچ زبانی، از یونانی گرفته تا ژاپنی، برایش ناآشنا نبود»، (۷) در ۱۹۰۴ موفق به رمزگشایی خط این دستنویسها شد. او نخستین کسی بود که متوجه شد اگرچه بیشتر متنهای تورفانی مربوط به کیش مانی به خط ویژهی مانوی نوشته شده، زبان برخی از این قطعهها، نه سُغدی، پارتی یا فارسی میانه، بلکه فارسی نو است؛ و از این هیجانانگیزتر آن که حتا واژگان دخیل عربی نیز دارد. او یازده واژهی دخیلِ عربی قطعهی M106 را در اثرش، دستنوشتههای بازمانده به خط استرانجلو از تورفان، ترکستان چین، (۸) نام برده است. (۹) پژوهشهای بعدی نشان داد که زبان این قطعههای فارسی، نه آن فارسی دری فرهیخته و مورد انتظار، که زبانی است حد فاصلِ میان فارسی میانه و فارسی دری؛ زبانی در مرحلهی گذار که شاید بتوان آن را «فارسی نوِ آغازین» خواند. دنباله . . .
مکتبخانه
«مکتب» یا «مکتبخانه»، «كُتَّاب» (به ضم كاف و تشدید تاء) یا «كتابخانه»، به نخستین محل آموزش و تربیت گفته میشده است و مدیر آن را معلم، مکتبدار، ادیب، مؤدِب، ملا و یا آخوند مینامیده اند.
پس از پیدایش اسلام در ایران، نخستین محلی كه پایگاه آموزش و پرورش قرار گرفت، مسجد بود، زیرا به وسیلهی مسجد منظور مسلمانان كه ترویج دین اسلام و آموزش مبانی آن بود، برآورده میشد؛ نظر به تأثیر فوقالعاده مذهب در اخلاق و رفتار گروندگان، حاکمان عرب با تأسیس مسجد و آموزش دین، تفوق و تسلط خود را بر روح و جسم ایرانیان تأمین میكردند، آنان از لحاظ دنیوی علاقهمند به تأسیس مسجد بودند.
اوقات آموزش در هنگامی بود كه مردم از كار عبادت فارغ شده و به مسجد نیاز نداشتند، یعنی از بامداد تا نیمروز و بعداز ظهر در فاصلهی نمازها. جایگاه درس، شبستان، رواق و ایوان مسجد بود. موادی كه تدریس میشد در آغاز عبارت بود از خواندن قرآن، حدیث، بحث در اصول دین و مذهب، تفسیر قوانین شرع (فقه)، كه بعدها صرف و نحو زبان عربی و ادبیات عرب و منطق و علم كلام نیز بر این مواد افزوده شد. دنباله . . .
ترجمهی ماشینی
در این مقاله، خلاصهی پژوهشهای انجام شده در زمینهی پردازش زبان فارسی اعم از واكافت ساختواژی، دستوری و معنایی، شیوهی بازنمایی معنای جملهها و بهكارگیری دانش بازنمایی، درك متن فارسی و ساختار دستور زبان فارسی و نیز نظریهی گشتاری چامسكی در ساختار زبان فارسی و پژوهشهایی از این دست گردآوری شدهاند.
این مجموعه میتواند در ارایهی راه به پژوهشگرانی كه هدفشان پژوهش در حوزهی پردازش ماشینی زبان فارسی است، كمك موثری باشد. در این نوشته همچنین، به موانع موجود بهویژه در زمینهی ابهام معنایی اشاره شده و در پایان راهحل مناسبی برای ترجمهی ماشینی زبان فارسی مورد بررسی قرار گرفته است. دنباله . . .
لقبهای پادشاهاندر ادب فارسی
نخستین بار در كتاب اوستا با لقب «كی» كه از لقبهای پادشاهی ایران است آشنا میشویم. اوستا مجموعهای است از کتابهای دینی كه به زبانی خاص به نام زبان اوستایی تدوین شده است و متن های مقدس دین زردشتی را تشكیل میدهد. دانشمندان ایرانشناس نظر میدهند كه زبان اوستایی در حدود سدههای ششم و هفتم پیش از میلاد مسیح رایج بوده است، بنابراین لقب «كی» از بیست و شش سدهی پیش در ایران شناخته شده است و چنانكه در متنهای باقیمانده از دورهی ساسانی (۲۲٦– ٦۵٦م) آمده است طبقه ی دوم پادشاهان ایرانی به نام كیانیان نامیده میشدند و نخستین آنان «قباد» بوده است.
كلمهی «كی» در اوستا به گروهی از امیران و رؤسای قبیلههایی كه با زردشت پیامبر معاصر بودند، گفته میشد. این امیران پشتیبان زردشت بودند و برای گسترش دین او در میان قومهای شرقی ایران قدیم جنگها كردند. از پادشاهانی كه به لقب «كی» خوانده میشدند باید «كیقباد» و «كیكاووس» و «كیخسرو» را نام برد. بنابراین لقب «كی» از نخستین لقبهای پادشاهی ایران بهشمار میرود. دنباله . . .
نسخهی خطّی جلوهگاه اندیشه و هنر ایرانی
ثبت و ضبط اندیشه در دوران دراز تمدن بشری به سه شیوه عملی شده است : نوشتن دستی بر صفحههای گلی، سنگی، چوبی، كاغذی و . . . . ؛ چاپ آثار با وسایل فنی و صنعتی؛ و سرانجام صبط و انتقال گفتهها بر صفحه و نوار و موج و رایانه. در تاریخ تمدن ایران، سابقهی نسخهنویسی ِ خطی پردامنه است و این نوع كار در میان آثار باستانی دیگر ارزش خاص و اعتباری ویژه دارد. زیرا افكار همهی اندیشمندان و دانشمندان و شاعران ما بر این اوراق كه بیش ترشان اکنون فرسوده و پاره و چركین و ناخواناست، پس از سدهها و روزگاران دراز به دست ما رسیده است و امروزه ما میتوانیم تاریخ حیات ملت نامداری را در میان آنها پژوهش و كشف كنیم.
تردیدی وجود ندارد كه اهمیت این نسخهها نه از تخت جمشید و مسجدهای اصفهان كمتر است و نه از گنجینههای زرین زیویه و مارلیك كه چشمها را خیره میكنند. شناخت ملت و سرزمین ما منحصر به تاریخ جهانگیری هخامنشی و هنر ساسانی و پهلوانیهای رستم و نقشهای زیبای شیخ لطفالله نیست. ما در كنار و همتراز با این آثار بزرگ و با جلال، نسخههای خطی زیبا و پركار هنرمندانه و كهنهكتابهای فرسوده و شیرازه دررفتهای داریم كه هر یك سندی بزرگ و مهم است، هم از حیث خط و هنر و هم از دید مضمون و اندیشه. دنباله . . .
شعرهای پایان نسخه
بسیاری از كاتبان نسخههای اسلامی (بهویژه نسخههای فارسی) پس از این كه «خاتمهی مؤلف» را نقل میكردند، سطرهایی نیز از خود به نسخهها میافزودند و در آن سطرها نام و نسب و نسبت و كنیه و لقب خود و احیانن نام شهر یا ده و حتا نام مدرسه یا رباط یا خانقاه (و جز اینها) را كه نسخه در آنجا نوشته شده و نیز اطلاعاتی از قبیل آن كه كدام نسخه مأخذ نسخهبرداری واقع شده و البته در بسیاری از موارد تاریخ روز و ماه و سال نگارش خود را در پایان نسخه جدید مینوشتند.
كاتبان، جز این اطلاعات، مقداری جملههای دعایی در طلب آمرزش و رحمت الاهی برای خود و والدین خود میآوردند و گاه به نقل شعرهایی یادگارگونه از خود (یا از شاعران و شعرهای قدیم) یا بیتهایی در عذرخواهی از خط بد خویش میپرداختند.
این مطالب كه پس از آخرین کلمهی «مؤلف» توسط كاتب در پایان نسخهها نوشته میشد در اصطلاح فرنگی كلوفون Colophon نام دارد. اگر عبارت «خاتمهی مؤلف» را به اصطلاح قدیمیان «خاتمه الكتاب» بنامیم، ناچار نوشتههای كاتب را میتوان «خاتمهی كتاب» یا «پایان نسخه» نامید. دنباله . . .
تجلی فلسفه،عرفان و تصوف در ادب پارسی
ادب و ادبیات چیست؟
در باب واژهی ادب و اینكه منظور از ادب و ادبیات چیست سخنان گوناگون گفتهاند و تعریفهای گوناگونی برای ادب و ادبیات كردهاند كه هیچیك جامع نیست. البته مفهوم آن تا حدی برای همهی مردم روشن است و منظور از آن را كموبیش درمییابند بدون آنكه نیازی به قالبگیری در تعریف و حدود معینی باشد.
آیا میتوان مرزی و حدی برای ادبیات ملتها قایل شد و اگر میتوان حدی برای آن دانست، دامنهی آن تا كجا كشیده میشود؟ من هنوز نتوانستهام احساس را از اندیشه بازشناسم و اصولن نمیدانم و یا نتوانستهام بدانم كه احساسات مردم از اندیشههای آنان جدا باشد و جه امتیازی میان اندیشههای منطقی و احساسات ذوقی پیدا كنم. روزگاری گفته میشد همهی اندیشههای انسانی در همهی شئون فلسفی است. من نمیدانم كه آیا چهگونه میتوان خود را از دانشهای معمول عصر و زمان بركنار داشت و باز هم ادیب و نویسنده و یا شاعر بود، ادبیات كهن ما پر است از اندیشههای علمی و مذهبی و عرفانی ، اگر دیوانها و نوشتههای شاعران و بزرگان باستان را بررسی كنیم، این امر برای ما مسلم میشود كه ادیب نمیتواند از دانشهای روزگار خود به یك سو باشد – زیرا ادب با همهی شیون زندگی انسانی سروكار دارد. دنباله . . .
بزرگسازی و کوچکسازی ِ واژهها در زبان فارسی
الف ) بزرگسازی
روندِ بزرگسازی واژه در فارسی اشکال سخت متنوعی به خود میگیرد که در بادی امر به نظر نمیرسد که چنین باشد و این خود از گوشههای نهان این زبان است که شماز آن بسیار است و تنها با دقت و جستوجو به دست میآید.
اینک برخی موارد بزرگسازی که نگارنده یافته است و نمونههای مربوط بدانها:
١- با افزودن واژهی «نره» مانند: نرهشیر, نرهغول, نرهگدا ، نرهدیو, نرهگور.
فردوسی گوید:
« یکی نرهگوری بزد بر درخت / که در چنگ او پر مرغی نسخت »
در این نمونهها «نره» حتمن و ضرورتن به معنای «نر» (در مقابل «ماده») نیست , بلکه کلانی و هنگفتی نیز درنظر است.
۲- با افزودن واژهاکِ «خر» به معنای بزرگ :
مانند خربوف (جغد بزرگ) , خرگردن, خرپول, خرسنگ, خرچنگ, خرآس (آسیای دستی بزرگ ), خروار دنباله . . .
ترانه، گونهی ادبی مستقل در ادبیات فارسی
الف ) پیش از شیدا
مانند بسیاری از هنرها تاریخ دقیقی برای پیدایش ترانه (یعنی سرودن شعر بر پایهی ملودی) و این که چه کسی نخستین ترانه را سروده است نمیتوان یافت. پیشینهی ترانهسرایی در زبان پارسی به متنهای ساسانی باز میگردد و "خسروانی"هایی که به باربد منسوب است. وی موسیقیدان و بربتنواز دربار خسرو پرویز بوده است که شعرهایش را با ساز مینواخته و میخوانده است. از او در متنهای ادبی بسیار یاد شده و ۳۰ لحن او در ادبیات کلاسیک پارسی معروف است.
در ادبیات پس از اسلام و با نفوذ ادبیات و عروض عرب، قالبها و شکلهای شعری آنان نیز بهسرعت در میان ایرانیان رواج یافت. از این زمان تا دورهی قاجاریه بهصورت پراکنده به ترانه با تعبیرهای گوناگون اشاره شده است، مانند: حرارهگویی که مقصود از حراره شعرهایی بوده است که توسط عامهی مردم ساخته و خوانده میشده است. ترانه در متنهای قدیمی عمومن به معنای رباعی به کار رفته است. دنباله . . .
گفتاری پیرامون زبان، گویش و لهجه در فارسی
برای اين که تعريف دقيقی از زبان انجام بگيرد. من آن را از سه نظر تعريف میکنم. زبان به معنی اعم آن، زبان از نظر زبانشناسی و زبان از نظر گويششناسی.
• زبان به معنی اعم آن هر نوع نشانه يا قراردادی است که پيامی را به میان افراد يک جامعه میبرد، مثلن بوق اتومبيل، آژير آمبولانس، چراغ راهنمايی، زنگ اخبار، تابلوی ورودممنوع، تابلوی توقفممنوع، و حرکات چشم و ابرو و سرو دست و غيره نوعی زبان است.
• زبان از نظر علم زبانشناسی شامل تعداد محدودی قاعدهی آوايی، معنايی و دستوری است که همراه تعداد محدودی واژه میتواند بینهايت جمله بسازد و اين جملهها از طريق دستگاه گفتار آدمی توليد میشوند و واسطهی ارتباط میان افراد میگردند، مثلن در زبان فارسی، ما قاعدههایی داريم که جای فاعل، مفعول و فعل در جمله کجاست، صفت و موصوف و مضاف و مضافاليه نسبت به هم چهگونه قرار میگيرند، يعنی اين چيز که به آن میگویيم دستور، جای حرفهای اضافه، حرفهای ربط، قيد و غيره کجاست، به اين قاعدهها دستور زبان گفته میشود . . .
• ولی زبان از نظر گويششناسی تعريف ديگری دارد. دنباله . . .
ریشهی ایرانی نام "دریای سیاه" و رودخانههای "دانوب" و "دُ ن"
نواحی اطراف دریای سیاه در دوران بسیار کهن مسکن اقوام و طوایف ایرانی بوده است. در دورههای پیش از تاریخ، این نواحی گذرگاه اقوام ایرانی بوده است که از آسیای مرکزی بهسوی اروپای شرقی در حرکت بودهاند و قبایلی از آنها با نامهای "سکایی" و "سرمتی" در نواحی شرقی و شمالی دریای سیاه جای گرفته بودند و هنوز بقایای این اقوام ایرانی بهصورت قوم اوسِت Osset که همان "آس"های قدیمی و تاریخی هستند، در آن حوالی سکنا دارند و دستهی بزرگی از آنان اکنون خود را "ایرونی" Ironi میخوانند و سرزمینشان را "ارستان" erestōn مینامند به معنی جای ایرانیان.
ناحیهی "پونت" در اطراف دریای سیاه در دورههای تاریخی زیر نفوذ هخامنشیان درآمد و بههنگام پادشاهی داریوش اول، "ساتراپ" های هخامنشی بر آنجا فرمانروایی کردند و سپس "میتریدات" جانشین ساتراپها شد و در سال ٣۰١ پیش از میلاد یک سلسلهی پادشاهی در ناحیهی پونت تشکیل داد و پادشاهی پونت تقریبن همهی سواحل جنوبی دریای سیاه را فراگرفت و نوادگان میتریدات مدتهای دراز در آنجا فرمانروایی کردند.
از این رو اقوام گوناگون ایرانی ساکن در اطراف دریای سیاه، به بسیاری از نواحی آنجا و از جمله به خود این دریا نام "دریای سیاه" دادند که ریشهی ایرانی دارد. دنباله . . .
شاعرانی که زن بهشمار آمدهاند
تذكرهنویسی ظاهرن كاریست كه مایه نمیخواهد، همچنانكه از سدهها پیش تا كنون عدهای بیمایه دست بدین كار زدهاند و عدهای دیگر نسنجیده به گفتهی آنان اعتماد كرده و استناد جستهاند، ولی اگر بنا باشد كه كسی یك تذكرهی سودمند و درخور اعتماد بنویسد، افزون بر اسباب جمع، اطلاعات و معلومات زیادی هم درین زمینه باید كسب كرده باشد.
دربارهی روش كار تذكرهنویسان و ارزیابی اثر هر یك از ایشان آنچه به نظر بنده رسیده است، در دو مجلد «تاریخ تذكرههای فارسی» نوشتهام و درین مختصر اجمالن عرض میكنم این كه پژوهشگران برای آگاهییافتن از احوال و آثار هر شاعری ناگزیرند دیوان او را از آغاز تا انجام بخوانند.
كسانی كه تذكرهی عمومی نوشتهاند، غالبن دربارهی شاعران پیش از خود اطلاعات دقیقی در اختیار ما نگذاشتهاند. هر یك از عبارت های زیر بهاصطلاح ترجمهی حال شاعریست كه صاحب "ریاضالشعراء" زحمت نگارش آن را به خود داده است: دنباله . . .
علل و تاریحچهی پیدایش خوشنویسی در خط فارسی
نگاهی كوتاه به نقشی كه خط در فرهنگ و هنر بشر دارد، ارج و ارزش آن را بر ما روشن میكند . به راه گزاف نرفتهایم اگر خط را مادر همهی دانشها و دانستنیهای بشر بدانیم . زیرا اگر خط نبود كه بتوان دانشها و دانستنیها را بهوسیلهی آن نوشت، و از دستبرد زمان نگاه داشت، گنج بزرگ دانش امروز بشر را گردباد مهیب زمان و رویدادهای گوناگون آن از میان برده بود.
بدین سان پیدایش خط را باید یكی از بزرگترین رویدادهای تمدن بشر دانست. رویدادی كه هرچه زمان بیشتر بر آن بگذرد، ارزش و اهمیت آن روشنتر میشود. نیازی به گفتن نیست كه فرهنگ امروز بشر دارای ریشههای عمیق چند هزار ساله است و تلاش و اندیشهی میلیون ها بشر دست به دست هم داده تا دانش بشر را بدین پایه رسانده است. انتقال این میراث گرانبها كه هر روز بارورتر و بارورتر میشود، چهگونه انجام پذیرفته است ؟ این پرسشی است كه تنها یك پاسخ دارد. از راه نوشتن. دنباله . . .
هنر تزیین بهوسیلهی خط
چرا خارجیها بدون آنكه اطلاعی از زبان فارسی داشته باشند کار خوشنویسان ما را میخرند؟ چهگونه ذوق لطیف ایرانی خط را به عنوان یك عامل تزیینی مورد استفاده قرار داده است؟
در سراسر جهان خط وسیلهای برای فهماندن آن چیزی است كه در مغز انسان میگذرد. در كشور ما كه همه چیز را با شعر و هنر همراه میكنیم، خط را نیز بهصورت یك رشتهی هنری بسیار زیبا درآوردهایم، بهگونهای كه کسانی مانند هلندیها و فرانسویها یا آمریكاییها، كه كوچكترین اطلاعی از خط ما ندارند، صفحات خوشنویسان ما را به بهای گزاف میخرند و آنها را زینت خانههای خود میکنند.
در عهد اشكانیان و ساسانیان هنرمندان ایرانی برای تزیین در و دیوار كاخهای امیران و پادشاهان از گچبریها استفاده میكردند.دنباله . . .
داستان جلد كتاب در ایران
یكی از هنرهایی كه ایرانیان در آن مهارت زیاد داشتهاند، ساختن جلدهای زیبا برای كتابهای خطی بوده است. امروز نمونههایی از جلدهای چرمی ساخت ایران در موزههای بزرگ جهان موجود است كه هر كدام بیش از چند مقاله و كتاب ذوق هنری پدران ما را معرفی میکنند.
در حقیقت مردمی كه از این كتابها استفاده میكردند، از دو جهت لذت میبردند: یكی از جهت مطالبی كه در آنها موجود بود، دیگر از جهت ارضای حس زیباپرستی كه در همهی امور پدران ما دخالت داشت.
ساختن جلدهای چرمی از هنگامی آغاز شد كه سلطان حسین بایقرا تصمیم گرفت در هرات كتابخانهی معتبری به وجود آورد. دنباله . . .
کتابآرایی در ایران
ایرانیان به آرایش كتاب دلبستگی فراوان داشتهاند. ولی از آنجا كه پوست و كاغذ كه نقش بر روی آنها پدید میشود از اجناسی است كه در برابر رویدادها پایداری كمتری دارد، نمونههای باستانی این هنر بسیار كمیاب است. بید و موریانه و دیگر حشرهها و آتش و عاملهای دیگر همیشه كتاب و دفتر و نامهها را تهدید میكند.
بدون شک هنگامی كه در سال ۳۸۹ هجری قمری كتابخانهی باشكوه سامانیان دستخوش آتشسوزی شد، بسیاری از كتابهای مصور و گرانبهای ایران در آن سوخته است. همچنین هنگامی كه كتابخانهی آل بویه در ری به دست سلطان محمود غزنوی ویران شد، انبوهی از كتابهای گرانبهای باستانی ایران از میان رفت. ولی همهی این ویرانیها و آتشسوزی كتابخانهها در برابر تاراج مغولان ناچیز مینماید. دنباله . . .
نگاهی به تاریخ نمایش و نمایشنامه درایران
قدمت نمایش درایران را اگر بخواهیم از دوران پیش از اسلام بررسی كنیم، باید بحث خود را از نمایشهای آیینی كه به داستان سوگ سیاوش و كین ایرج معروف شده است آغاز کنیم. بنابر آنچه در آثار برجایمانده از ادبیات كهن ایران و شاهنامه فردوسی و اشارههایی كه در برحی از کتابهای تاریخی ایران آمده (۱)، این مراسم هرسال در زمانی معین برگزار میشده است و در دورهی اسلامی چون با سنتها و آیینهای «گبركان» مخالفت میشد بهتدریج رنگ اسلامی گرفت و با رویكارآمدن مذهب تشیع به تعزیهی حسین و یارانش تغییر شكل داد. دربارهی زمان آغاز تعزیه میان پژوهشگران اختلاف نظر هست. دنباله . . .
دربارهی شعر و شاعر
(شعر و نوپردازی)
در مطبوعات ایران بحثی دربارهی آنکه شعر چیست و شاعر کیست بسیار درگرفته و سخنوران و سخنسنجان نوپرداز و کهنپرداز در این زمینه بارها به میدان آمدهاند. ما برای خود این حق و وظیفه را قایل نیستیم که در میان طرفین به داوری برخیزیم، ولی از آنجا که مایلیم ارزیابی خود را از شعر نو عرضه داریم، به عنوان پیشزمینهی سخن پربیراهه نمی دانیم که اندیشهی خود را دربارهی برخی مسایل مورد بحث دربارهی شعر و شاعر، از کنار بیان داریم.
شعر مرکب از چهار عنصر ضرور است:
١- اندیشه
۲- احساس
٣- تخیل
۴- آهنگ
دنباله . . .
نقش اروپا در ادبیان امروز ایران
نخستین نشانههای تاثیر اروپا در ادبیات امروز ایران را میتوان در تحولات این ادبیات در دورهی بازگشت ادبی به سوی شاعران کهن و ماقبل کلاسیک ( مانند عنصری، فرخی و منوچهری) دید که با ایجاد نوع جدیدی از ملیگرایی عصر قاجار پیوند خورده بود (برخلاف تصور عامه، پیدایش ایران به عنوان یک "دولت ملی" نه به دورهی صفویه یا پیش از آن، بلکه به عصر قاجار برمی گردد).
در آن هنگام که شعر غنایی اروپا در مکتبهای نئو رمانتیسم، رئالیسم، سمبولیسم و غیره مورد بررسی و تحلیل قرار میگرفت، ایران که سبکهای گوناگونی را تجربه کرده بود، به نوعی نئوکلاسیسم برگشت که به جنبههای ناب و زیبای زبان تاکید داشت و برای ترجمه به زبانهای اروپایی مشکل و به ذائقهی اروپاییان نیز خوش نمیآمد. این مساله نه برای ایرانیان که تلفیقی از سبکهای اروپایی و ایرانی را تجربه میکردند، بلکه بیشتر برای محققان اروپایی مسایل پیچیدهای را پیش کشید و در عین حال توجه و علاقهی زیادی را در آنان برانگیخت.
ادبیات نوین ایران چندین سال پیش از انقلاب مشروطیت ظاهر گردیده بود، ولی جز غرقشدن در نظریات اجتماعی نتوانسته بود روشنگر راهی باشد. شعر نئوکلاسیک فارسی بدون آنکه قالبهای پذیرفتهشدهاش را از کف بدهد، سرشار از مفاهیم اخلاقی و اجتماعی شد. آثار منثور دارای طنزهای گزنده علیه حکومت مستبدانه بود و کوششهایی را نیز در زمینهی قصههای کوتاه و رمان (که اغلب بدون جنبهی هنری بودند) شامل میشد. دنباله . . .
نخستین مطبوعات كودکان و نوجوانان در ايران
پیدایش مطبوعات كودکان و نوجوانان در ایران بهعنوان نشرياتی كه بهطور مشخص، تنها براي خواندهشدن توسط كودكان يا نوجوانان نوشته میشوند، نه پديدهای ناگهانی، بلكه همچون هر مقولهی فرهنگی ديگری، پيامد حركتي پيوسته و زمانمند بود. نگاهي تاريخي به این مقوله نخست اين پرسش را مطرح میسازد كه در تاريخ مطبوعات ايران نخستین بار در كجا و چهگونه به كودكان اشاره شده است؟ گام بعدی جستوجوي مطالب درباره كودكان، و گامهاي پس از آن نیز جستوجوي نشريات دربارهی كودكان و نوجوانان و مسايل آنان (همچون آموزش و پرورش) و نشرياتی است كه در اماكن منسوب و مربوط به كودكان و نوجوانان (مانند مدرسهها و آموزشگاهها) انتشار يافته است. پيششمارهی نخستین نشريهی ايرانی كه امروز با نام "كاغذ اخبار" (Newspaper ) از آن ياد میكنيم و در سال ١٢۵٢ قمری، در دوران سلطنت محمدشاه قاجار منتشر شده است، اشارهای كوتاه به كودكان دارد. دنباله . . .
ضربالمثلهای فارسی
ضربالمثلها در میان مردم و از زندگانی مردم پدید میآید و با مردم پیوند ناگسستنی دارد. این جملات کوتاه زاییدهی اندیشه و دانش مردم ساده و میراثی از غنای معنوی نسلهای گذشته است که دستبهدست و زبانبهزبان به آیندگان میرسد و آنان را با آمال و آرزوها، با غم و شادی، با عشق و نفرت، با ایمان و صداقت و با اوهام و خرافات پدران خود آشنا می سازد.
زبان شیرین پارسی در نتیجهی فکر موشکاف و باریکبین و طبع بذلهگو و نکتهسنج ایرانی، از لحاظ امثال و حکم از غنیترین زبان های دنیاست. امثال و حکم از دیرباز در ادبیات منظوم و منثور ایران رخنه کرده و هیچ شاعر معروف ایرانی نیست که در سخنان خود مقداری از این ضربالمثلها را به کار نبرده باشد. هم در ادبیات کلاسیک فارسی و هم در نیمزبانها و لهجههای ایرانی ضربالمثلها بهفراوانی دیده می شود. از سدهی دهم هجری به بعد، برخی از ضربالمثلها در جُنگها و بیاضها و مجموعههای شخصی و خصوصی ثبت و ضیط شده و حتا مقداری از آنها را به عنوان شاهد مثال در فرهنگهای فارسی که از سدهی پنجم به بعد در ایران تالیف شده، میتوان دید. دنباله . . .
فرافکنی در ادب فارسی
فرافكنى يا برونفكنى، يكى از اصطلاحها و مفهومهای نوين روانشناختى است كه نخستين بار در آثار زيگموند فرويد ــ روانشناس و روانپزشك نامدار اتريشى ــ ضمن بحث سازوكار (مكانيسم) هاى دفاعى مطرح شد. اما اگر آن را، فارغ از مباحث صرفن تخصصى و نكتهسنجىهاى فنى، بهمعناى سادهاش: «افكندن گناهِ كمبودها و تقصيرهاى خود بهعهدهِ ديگران يا عاملهای خارجى» و يا به معنايى عامتر: «تسرى احوال خود بر ديگران» درنظر بگيريم، مفهومى است بسيار كهن كه از ديرباز مورد توجه و اشارهی انديشمندان و صاحبنظران فرهنگهاى گوناگون قرار گرفته است و سابقهی آن شايد به قدمت خود انسان برسد. فرافكنى، بهویژه در حالتهای ساده و غيرپيشرفته ی آن، بسيار شايع است، تا آنجا كه روزانه موارد متعددى از آن را مىتوان در گفتارها و رفتارهاى خود و ديگران آشكارا دید: دنباله . . .
بازگشت ادبی در ایران
(رنسانس ادبی)
نگاهی دقیق به دورههای ادبیات فارسی نشان میدهد که این دورهها پیوسته به عاملهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی وابسته بودهاند. دورهی بازگشت یا رنسانس نیز از این قاعده مستثنا نیست. دورهی بازگشت، از لحاظ محتوای ادبی دورهایست کممایه و بیجان و اسمهایی که به یاد انسان میآید ـ یعنی چهرههای برجستهاش، هرچند اینها چندان برجسته هم نیستند – چهرههای مکرر و زایدی است. (شفیعی. ۱۹) همهی نقدهایی که بر این دوره از ادبیات فارسی میشود، ریشه در عاملهایی دارد که بر این دوره وارد شده است. با نگاهی به تاریخ میتوان دلیلهای کممایگی بازگشت ادبی را جستوجو کرد. با وجود این عیبها، نمیتوان نقش مهم این دوره و تاثیری را که بر ادبیات معاصر گذاشت، از یاد برد. ادبیات معاصر کالبدی تازه به حیات ادبی ایران دمید ولی پیش از آن، جنبش بازگشت، سادهگویی و سادهنویسی را به ادبیات فارسی بازگردانده بود. بازگشت ادبی، مقدمهی شکلگیری ادبیات معاصر است. زمان حیات این دوره از ادب فارسی طولانی نیست . از اواسط حکومت کریمخان زند، دو، سه تن از مردان خوشقریحه و صاحبذوق یکباره روی از سبک رایج هندی (اصفهانی [آریا ادیب]) برتافتند و به شیوهی استادان پنج و شش سدهی پیش پرداختند و زمینهی پیدایش گویندگان از خود بزرگتر را فراهم کردند. ( آرین. ۱۳) این دوره کموبیش تا زمان انقلاب مشروطه ادامه پیدا کرد. هر چند در طول حیات خود، فرازونشیبهایی نیز داشت که ریشهی آن را میتوان در عاملهای فرهنگی جستوجو کرد. دنباله . . .
نگاهی به تاریخچهی خط و زباندر ایران
آغاز تاریخچهی خط در ایران باستان که طبق کتیبهای که در جنوب ایران کشف شده است به حدود پنج تا هفت هزار سال پیش میرسد و برای نمونه میتوان از کتیبههای موجود در معبد سه هزار و پانصد سالهی زیگورات نام برد. ولی از آنجا که مدارک ما در اینباره کامل نیست، ما نیز از اشاره به زبانها و خطهای پیش از هخامنشیان خودداری نمودیم.
تاريخ ايران از زمان مادها روشن و مدون است و خلاصهاش اين است كه شخصی به نام دياكو بنیادگذار سلسلهی ماد بود. او هگمتان يا اكباتان (همدان) را پايتخت خود قرار داد. يكی از فرمانروايان بزرگ ماد به نام هُوَخشَتَرَ حكومت آشور را برانداخت و دولت ماد را اقتدار و اهميت بخشيد. جانشين او نیز كه آستياگ نام داشت مغلوب كوروش كبير گرديد و سلسلهی ماد برافتاد. كوروش بنیادگذار سلسلهی هخامنشيان، مركز حكومت خويش را در پاسارگاد قرار داد و كشور ليدي و بابل را مسخر نمود و مهمترين دولت و سلطنت دنيای قديم را تشكيل داد. داريوش بزرگترين شاهنشاه هخامنشی هم، نخست ياغيان را سركوب كرد و كشور ايران را از سرحد چين تا ريگزارهای سوزان افريقا بسط داد و دولت هخامنشی را از مقتدرترين دولتهای روی زمين كرد. از زبان مادی سند و آثار كتبی برجای نمانده است ولی شكی نيست كه زبان مادی با پارسی باستان خويشاوندي نزديك داشته است، بهطوری كه پارسیها و مادیها زبان يكديگر را بهخوبی میفهميدهاند. دنباله . . .
واژههای فارسی بهکاررفته در قرآن
آرتور جفری، زبانشناس و اسلامشناس انگلیسی (پروفسور دانشگاه کلمبیا و نیز دارندهی کرسی الاهیات در دانشگاههای نیویورک و قاهره) که تخصص اصلیاش در زبانهای سامی بوده است، در کتاب خود با نام The Foreign Vocabulary of the Qur'an کوشیده است تا واژگان گوناگونی را که از سایر زبانها به عربی راه یافته و در قرآن نیز به کار گرفته شده است، گردآوری نماید و بدین ترتیب به یک مطالعهی ریشهشناختی Etymologic دست زده است و کتاب وی با نام «واژگان دخیل در قرآن» و برگردان «فریدون بدرهای» در ایران نیز به چاپ رسیده است.
دانش ریشهشناسی، در علوم اسلامی با نام «علم الاشتقاق» شناخته میشده است، لیکن روش به کار رفته در علمالاشتقاق با روشهای زبانشناسی امروزی و دانش نو در ریشهشناسی واژهها بسیار متفاوت بوده و آگاهی زبانشناسان قدیم از دانش ریشهشناسی نیز در سنجش با امروز بسیار اندک بوده است، از این رو در گذشته برخی از پیشینیان بر این باور پافشاری میکردهاند که تمامی واژگان بهکاررفته در قران، واژگان عربی فصیح است و هیچ واژهی غیرعربی در این کتاب راه نیافته است. دنباله . . .
ویژگیهای سبک شاعران و قالبهای شعر کلاسیک فارسی
هر چند در شعر همهی شاعران، میتوان عناصری را يافت كه سبب تمايز كلام آنان از سخن عادی میشود، ولی شيوهی استفادهی آنان از این عناصر يكسان نيست. مثلن عنصر خيال (در کنار عنصرهای زبان و موسیقی شعر)، يكی از ابزارهای عمدهی بيان شاعرانه است. اما در همین زمینه، از ميان چند شاعر همدوره، ممكن است يكی به تشبيه گرايش بيشتری داشته باشد، يكی به استعاره و ديگری به مجاز.
١- ویژگیهای سبک شاعر
منظور از سبك يك شاعر، مجموعهی آن ويژگیهايی است كه شعر او را از عامهی شاعران آن روزگار، متمايز میسازد.دنباله . . .