برای پدرم که روانش جاودانه شد
کیلاک
باران
باشلق
بالا پوش پشمی
چوغا
کت پشمی
اسپی ورون یاد
با یاد بره های سپید
شوون مندن
شب هنگام همراه گوسفندان
روزون مالگاه
روزها جمع شدنشان
همه استا منه ایجا
اینها زندگی من بود
وره آلویه دویه
چراندن بره ها
آو ژنده
آب دادنشان
لیو اینجنده
بریدن برگ برایشان
لسی نه ورگی اینجنده
با یک چوبدست خشک گرگان را تکه تکه کردن
چه به؟
چه شد؟
چه به؟
چه شد؟
پیری مه اینجنده
پیری مرا در هم شکست
چه به؟
چه شد؟
پیری مه اینجنده
پیری مرا در هم شکست