هر که سودای رخ ماه تو در سر دارد
بی گمان در دل خود مهر پیمبر دارد
تن به طوفان زدنت در دل دریای خطر
ارث نابی ست که ذریه ی حیدر دارد
اشبه الناس ترین سبط پیمبر به رسول
دل به قد قامت زیبای تو مادر دارد
تر کن از عشق لبی ،صوت اذان برخیزد
روح زهراست در این معرکه لشکر دارد
آتش کینه ی این قوم به عشاق علی
وجه دردی ست که پهلوی تو و در دارد
"یَسـِّر الله طـریقـاً بِـکَ یـا مُلتَـمِسی"
ای خوش آنکس که در این وادیه رهبر دارد
ارباً اربا شدی از روی کرم حضرت عشق
تا که هر کس کمی از جسم تو را بردارد
"لَمَـعَ البَـرقُ مِـنَ الطّـور و آنـستُ بـه "
یک نفر در کف خود ساغر ِ کوثر دارد